ما را در اینستاگرام دنبال کنید sher_dar_sokhan @
گردش این گوی تهی به گرد شمس، گردیدن پرگار است
زمستان چو رسید ، مژده دهد سبزه بهار در راه است
اینهمه حرص و ولع و جاه جلال
بهر یک لقمه ی نان است و فقط ابزار است
آن بزرگ را که خودش حَصه ی خُردان بخورد
نه بزرگ است ، تو بدان رسوای در انظار است
گر چه حلال کردن هر نان حرام آسان شد
هضم چنین لقمه به فردای تو را دشوار است
به تظاهر بتوان بی خردان را بخرید
لیک ، آنچه پنهان ز من است ، بر خالقش آشکار است
آنچه کنی بر دگران بر سرت آید بی گمان
برگشت عمل بر من و تو نشان بر اسرار است
تو به امروز به مرادی و به فردا به نیاز
در چرخش این چرخ فلک اداره ای در کار است
کوزه ی نیم شکسته را گسستنش پیدا نیست
درخت خشک خسته را افتادنش پروا نیست
مرگ فقیر ، ننگ غنی هیاهو و غوغا نیست
چاره به هر درد گران ، خنده ی ماست ، غمها نیست
آنکه بگفت جمله گزاف ، در دل یار ماوا نیست
پاسخ به جهل جاهلان ، سکوت ماست ، دعوا نیست
در به در خانه ی دوست ، معتبر است ، رسوا نیست
تنهایی لحظه ی ما ز جمع ماست ، تنها نیست
ما را در اینستاگرام دنبال کنید sher_dar_sokhan @
کرونا ، جان جانانم تو ای آفتاب تابانم
تو ای آورده از چینم تو ای سوغات ماهانم
تو ای مدعی جانم تو ای تحفه ی ووُهانم
تو ای میهمان ناخوانده هدیه از پدرخوانده
تلپ گشتی به شهر ما گذاشتی درد رو درد ما
فراری کرده ای از هم زن و کودک و مردِ ما
خانه ات چین را رها کردی عید ما را تو خراب کردی
کار و کسب ها را کساد کردی ماسک و الکل پر بها کردی
خیال رفتنت انگار به سر نیست ز شهری که در آن جز دردسر نیست
تو میهمانی و ما میزبان تو آزادی و ما زندان
تو را سوگند به تاج و شاخکایت به جون مادر و هم دایه هایت
بیا میزبان و میهمان جا به جا شیم
تو اینجا باش ،
ما بریم چین که رها شیم
ما را در اینستاگرام دنبال کنید sher_dar_sokhan @
سنگش پراندیم جغدی چو آمد سوی ما |
|
|
|
بانگ برآمد، کو سیمرغیست در هوا |
|
ما نه مرغ و نه سیمرغ دیده بودیم |
|
|
|
از کویر تازه به کوه رسیده بودیم |
|
عمری به دنبال آب دویده بودیم |
|
|
|
هر بار به سراب رسیده بودیم |
|
تابش مهتاب به شنزار چشیده بودیم |
|
|
|
آتش آفتاب به نیزار ندیده بودیم |
|
وصف مَرغ و علفزار شنیده بودیم |
|
|
|
جنگل انبوه به این زار ندیده بودیم |
|
ما زهره ی مار کشیده بودیم | ||
|
دندان کفتار ندیده بودیم |
|
ما از شکار بسی شنیده بودیم |
|
|
|
شکار شده در دام ندیده بودیم |
|
پس باورمان شد آنچه شنیدیم |
|
|
|
همره جغد شدیم، به خیال آنکه با سیمرغ پریدیم |
ما را در اینستاگرام دنبال کنید sher_dar_sokhan @
ما همان متن کتابیم
که ز مطلب خارج و در حاشیه افتاده ایم
ما همان اشعار نابیم
که غلط خوانده شد و از قافیه افتاده ایم
ما همان سرو بلندیم
که چنین خشکیده و در بیشه زار افتاده ایم
ما همان فرهاد به کوهیم
بیستون ها کنده و حالا ز پا افتاده ایم
ما همان شبگرد مستیم
راه خویش گم کرده و در کوره راه افتاده ایم
ما همان بینای کوریم
در گریز از چاله ها ، حالا به چاه افتاده ایم
ما همان اشتر لنگیم
قافله رفته و ما تازه به راه افتاده ایم
ما همان ماهی در آبیم
که در این تنگ بلور از بخت زار افتاده ایم
بسی هشدار دادیم هر کسان را ما ز دام
غافل از آنکه خود ما هم به دام افتاده ایم
ما را در اینستاگرام دنبال کنید sher_dar_sokhan @
ایران من ، ای وطنم مهر تو در جان و تنم
پرسش بی پاسخ من از تو چطور دل بِکنم؟
ای شمس و هم که قمرم ای مام و هم که پدرم
ایران من ، ای وطنم از تو چطور دل بِکنم ؟
نه پاره ای از تن من تو هستی جان و تنِ من
ای روح و جسم و بدنم قدس و حریم و حرمم
ای خاک پاک وطنم از تو چطور دل بِکنم؟
گرچه که فرزند توام از خاک و از سنگ توام
گویند که بیگانه منم در خانه بی خانه منم
ای سمن و یاسمنم سبزه و باغ و چمنم
ایران من ای وطنم از تو چطور دل بِکنم ؟
ای شادی و هم که غمم ای تو نفس به هر دَمم
هر چه ستایشت کنم بهر پرستشت کمم
آیین و هم دینم تویی تاریخ زرینم تویی
ای وطنم ، ای وطنم از تو چطور دل بِکنم؟
ما را اینستاگرام دنبال کنید sher_dar_sokhan @
نوروز شده سیزده بدر |
از شهر به شهریم در بدر |
||
نه اینوریم نه اونوریم |
راستیکه ما در بدریم |
||
اسفند و اسفند دونمون |
هیچکس نمیاد خونمون |
||
همه با هم قهر میکنیم |
اینم شده بهونمون |
||
*** |
|
||
چهارشنبه سوریمون کجاست؟ |
اون پایکوبیمون کجاست؟ |
||
اون بُته و آتیش بازی |
اون شادی و نه لجبازی |
||
چهارشنبه سوریمون کجاست؟ |
از غصه دوریمون کجاست؟ |
||
قاشق زنی یادش بخیر هفت جد و آبا اش بخیر | |||
با آجیل مشگلگشا |
مادربزرگ میخوند دعا |
||
چهارشنبه سوریمون کجاست؟ |
صبر و صبوریمون کجاست؟ |
||
کو تخممرغ رنگ شده؟ |
کو هفت سین قشنگ شده؟ |
||
کو سفرههای رنگارنگ؟ |
ساده ولی خوش آب و رنگ |
||
کو دید و بازدیدهای عید؟ |
کو بوی مشک و بوی بید؟ |
||
کو عید و عیدی دادنا؟ |
از حال هم پرسیدنا |
||
*** |
|
||
راستیکه عیدمون کجاست؟ |
نوروز که اینجا سرِ پاست |
||
خود را فراموش کردهایم |
هر چه که داریم جا به جاست |
||
هوای نوروز را میخوام |
من عید دیروز را میخوام |
ما را در اینستاگرام دنبال کنید sher_dar_sokhan @
اى رهگذران،
بر من آواره و دیوانه نخندید
ا ی با خردان،
دل بر این گنبد دوّاره نبندید
ا ى ساده دلان،
ندهید دل بر این پیربزک کرده جهان
اى اهل جهان،
ازگردش این هرزهٔ هرکاره نرنجید
اى بى خبران،
گذرى و نظرى بر من افتاده کنید
ا ى سوته دلان،
یاد دیروز من وسرخى رخساره کنید
ای صاحب نظران
هرگز نکنید جور و جفا با دل خویش
هرچه گفت دل،
نه به یکباره، به دهباره و صدباره کنید
ما را در اینستاگرام دنبال کنید sher_dar_sokhan @