کرونا ، جان جانانم تو ای آفتاب تابانم
تو ای آورده از چینم تو ای سوغات ماهانم
تو ای مدعی جانم تو ای تحفه ی ووُهانم
تو ای میهمان ناخوانده هدیه از پدرخوانده
تلپ گشتی به شهر ما گذاشتی درد رو درد ما
فراری کرده ای از هم زن و کودک و مردِ ما
خانه ات چین را رها کردی عید ما را تو خراب کردی
کار و کسب ها را کساد کردی ماسک و الکل پر بها کردی
خیال رفتنت انگار به سر نیست ز شهری که در آن جز دردسر نیست
تو میهمانی و ما میزبان تو آزادی و ما زندان
تو را سوگند به تاج و شاخکایت به جون مادر و هم دایه هایت
بیا میزبان و میهمان جا به جا شیم
تو اینجا باش ،
ما بریم چین که رها شیم
ما را در اینستاگرام دنبال کنید sher_dar_sokhan @